
ای صبح نودمیده
از
رحیم مهریار
ای صبح نودمیده ز آغوش کیستی
وی چشمه ی حیات لب نوش کیست
از جلوه ی تو سینه چو گل چاک شد مرا
ای خرمن شکوفه بر و دوش کیستی
مهر منیر را نبود جامه ی سیاه
ای آفتاب حسن سیه پوش کیستی
امشب کمند زلف ترا تاب دیگری است
ای فتنه در کمین دل و هوش کیستی